مجلۀ فاد (فرهنگِ‌ ادبیاتِ‌ داستانی)

#اندر_احوالات_ویران‌آباد_سفلا #یک‌شنبه‌های_سفرنامه از سری روی‌دادهای ویران‌آبادِ سُفلا (۴) نویسنده: #رضا_جمالی_ف. «دم سگ را هفت سال قالب بس



یکی از امراض این مملکت «سر در تنبانِ دیگران کُنی» است‌ که چندان بیش از وَبا در مردمانِ ویران‌آباد افتاده است چونان‌که آدمی هلاک شود و از چار آدم یکی بیش نمانَد. این مرض بدواً سیه‌دلی بار می‌آورد و سیه‌دلی، خود، شامه را برای بوییدنِ سوراخِ ماتحتِ اکثرالناس، قوی و مایل می‌کند وَ تا از ته‌وتوی دیگران کاشف به عمل نیاورند، سر را در تنبان دیگری فرو نمی‌کنند. این مرضِ مسری، به بیماریِ زامبی‌طوریِ ممالکِ بعید می‌ماند - اگرچه تفاوتی دارند که پس‌تر بیان خواهم نمود.

بدین‌سان است که اگر سرِ مبتلا‌‌‌‌-ٔبهِ این مرض، در تنبانِ مبارک فردی فرو رود، آن فردِ سالم نیز مبتلا می‌گردد و از کمر خم می‌شود تا سر مبارک خود را در تنبان مبارک دیگری کند. و آن دیگری الیٰ غیرالنهایه.

و اما تفاوت آن با بیماری زامبیِ ممالک بعید در دو چیز است: یکی این‌که این بیماری در وضعیت حادّ خود، چند سر بر گردن آدمی‌زاده می‌رویاند تا هم‌زمان در تنبان‌های بسیاری فرو کند و این به‌طور تساعدی رو به فزونی می‌گیرد. دیگر این‌که زامبی‌ها را باید از مغزِ مریض‌شان ساقط کرد اما این بیماری با تزکیه که بسیار دشوار است وَ نیز به طریقی دیگر قابل رفع است. برای رفع این‌ها باید آن‌قدر میوهٔ کیوی خورد آن‌قدر کیوی خورد تا شُل شود و چنان تگری‌ای زد که تا عمر دارند هوس تنبان آدم نکنند!

مجلهٔ تلگرامیِ
#فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:ادبیات داستانی، مملکت، نقد ایران و ایرانی، رمان، اسطوره، نقد، مکتب، عناصر داستان، ادبیات کودک و نوجوان،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 57

[ دوشنبه 19 شهریور 1397 ] [ 17:12 ] [ ] [ نظرات (0) ]
موسیقی بی‌کلام

دانلود موسیقی بی‌کلام بی‌نظیر از مجموعه کارهای ونجلیس، به نام

Bon Voyage-std ««کلید کنید.



برچسب ها:ونجلیس، موسیقی بی کلام، Bon Voyage std، دانلود،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 56

[ چهارشنبه 14 شهریور 1397 ] [ 16:08 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#اساطیر_جهان #اساطیر_هند #ده_تجلی_آواتار کالکی:

کالکی:
دهمین تجلی #ویشنو #کالکی است
عقیده بر این است که قبل از پایان جهان انسان ها تنها از ماهی و شیر تغذیه می کنند.
هیچ گاوی روی زمین باقی نمی ماند. انسان ها باهم نزاع می کنند. هیچ کس روزه نمی گیرد و آیین ها را انجام نمیدهد.

هیچ معبدی روی زمین باقی نمی ماند . در پایان جهان تعداد موجودات زنده تقلیل می یابد.

روشنایی ستاره ها کم می شود و گرمای زمین افزایش می یابد. در این زمان است که  آواتار ویشنو  به نام  کالکی ظهور  می‌کند.
ارباب کالکی در روستای #سامبهال در #مرادآباد به دنیا می آید.او بسیار قدرتمند و شجاع است.


 او سوار بر اسب سفید ظاهر می‌شود درحالی‌که شمشیر برهنه درخشانی به‌صورت ستاره دنباله‌دار در دست دارد و شریران  را تماماً هلاک می‌سازد و خلقت را از نو تجدید و پاکی را رجعت خواهد داد.

#نعیمه_زنگنه
@zangenehN

مجلهٔ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:اساطیر، یونان، هند، ایران، چین، عرب، روم، مصر، اسطوره، نقد، داستان، تحلیل، بررسی داستان کوتاه، بررسی اسطوره ها، معرفی ادبیات داستانی، معرفی مکتب های ادبی، معرفی ادبیات معاصر،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 95

[ چهارشنبه 14 شهریور 1397 ] [ 16:03 ] [ ] [ نظرات (0) ]
داستان بلند از موراکامی به نام (عشق سمسا)
[ چهارشنبه 14 شهریور 1397 ] [ 15:58 ] [ ] [ نظرات (0) ]
اندر_احوالات_ویران‌آباد_سفلا، «کِی پرِ کاهی بماند در میانِ بادها؟! هَعن؟!»

#اندر_احوالات_ویران‌آباد_سفلا
#یک‌شنبه‌های_سفرنامه
از سری روی‌دادهای ویران‌آبادِ سُفلا (۳)
نویسنده: #رضا_جمالی_ف.

«کِی پرِ کاهی بماند در میانِ بادها؟! هَعن؟!»

چون بیش در این مملکتِ تازه‌شده گردیدم، دانستم «دروغ» زینت‌المجالسِ این مملکت است؛ به‌گونه‌ای که بی‌دروغ سنگ به روی سنگ نخواهد ماند. چنین بیان دارم که در این مملکت با پدیده‌هایی مواجه می‌گردیم که در چشمِ مردم می‌نگرند و دروغ می‌گویند. قضا را ناقدانِ دروغ‌گویان نیز، خود، دروغ‌گویند. بزرگ‌ترین دروغ در این مملکت، نامِ مملکت است یعنی «جمهوریِ دینیِ ویران‌آباد که از سه واژه تشکیل شده است (نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش).

«حکومت‌های جمهوری» حکومت‌های دموکرات و سلطنتی و مستبد را در برمی‌گیرد اما در یک نقطه یعنی انتخابِ سرانِ حکومت توسطِ مردم مشترکند. در ویران‌آباد اما شخصِ دویم به پایینِ مملکت را مردم برمی‌گزینند نه ‌شخصِ یکم را. این مملکت به‌صورت موروثی مانندِ انگلستانِ خبیث اداره می‌شود. انتخاباتِ عمومی نیز در آن برگزار می‌گردد که بیش‌تر جنبهٔ تزئینی و نمایشی دارد. مدیران صداوسیما و قوهٔ قضائیه و فرماندهان نظامی که توسطِ اجل‌الاکرم، آفتابِ عالم‌تاب، علیاحضرت همایونی، پادشاه (دامة برکاته) انتخاب می‌گردند. دیگر رؤسا و صاحب‌مناصب را مردم در رأی‌دهی برمی‌گزینند که آن نیز نوعی شوخی با مردم است برای بالابردن سرانهٔ شادی مملکت و درآمدزاییِ همگانی. یعنی مردمِ ویران‌آباد هر چند سال یک بار به صحنه می‌روند تا بتوانند در صفوفِ منظمی گل بگویند و گل بشنفند و آرای‌شان را به مناسب‌ترین قیمت بفروشند و ثروت‌مند شوند! چراکه از سویی شخص همایونی که چنین تدبیری را برای چرخشِ چرخِ زندگیِ مردم اندیشیده است، صلاحیتِ رئیس‌جمهوری را بر تأییدِ «شورای حراست» گذاشته است که نیمی از آن شورا را خود مستقیماً منصوب کرده است و نیمِ دیگر را که حقوق‌دانان‌اند، مدیر قوهٔ قضائیه [که توسط شخص همایونی منصوب گشته است] برمی‌گزیند. با این‌حال در نهایت نیز حکمِ تنفیذِ آنان را خودِ اجل‌الاکرم شخصِ همایونی، پادشاهِ مملکتِ ویران‌آبادِ سفلا عنایت می‌کند (دامة برکاته). تأییدِ انتخاباتِ «مجلسِ نخبگان» نیز بدین‌سان است که باید در ابتدا کاندیداها از زیرِ تیغِ شورای حراست به‌سلامت گذر کنند تا همین‌ها صلاحیتِ پادشاه را تأیید کنند! یک نفر بود خود می‌گفت و خود می‌خندید و خود، خود را هنرمند می‌پنداشت!

دینی‌بودگی آن نیز زمانی‌که مورد مداقّه قرار گیرد، مسائلی برمی‌انگیزد از این‌دست که «دین از نظرگاه چه کسی؟» یعنی وقتی می‌پرسی «کدام دین؟ و دین از نظرگاهِ پدر-فراپونت یا پدر-زوسیما یا کشیشِ جوانِ آبدورسکی؟ کدام مد نظر است؟»، پاسخ‌شان این است که «راه یکی‌است و آن هم همانی‌است که نزدِ ماست.»!

دستِ دروغِ واژهٔ «ویران‌آباد» نیز آن‌جا رو می‌گردد که می‌نگری و مشاهده می‌کنی ویران‌آبادی‌ها چیزی از خود ندارند و زبان و دین و فرهنگ و آیین و مناسکِ خود را از صدقه‌سریِ کشورِ کناریِ خود دارند - که فِرتی آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند!
این واژهٔ ویران‌آباد هم‌چنین متشکل از دو واژهٔ متضاد و پارادخش ‌است که این ویران، آباد بادا! آمین!

مجلهٔ تلگرامیِ
#فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:ویران آباد، یک شنبه ها، ادبیات، نقد جامعه، جامعه شناسی، رمان، داستان کوتاه، دانلود، پی دی اف، موسیقی بی کلام، حکومت، نقد حکومت، طنز،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 239

[ چهارشنبه 14 شهریور 1397 ] [ 15:56 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#معرفی_عناصر_داستان #رئالیسم در ادبیات داستانی (رئالیسم در ادبیات ایران)




▫️ مانند آنچه در مورد ادبیات سایر ملل نیز مطرح است، در ادبیات ایران نیز رئالیسم بیشترین گسترهٔ استفاده و کاربرد را داشته است و اکنون نیز رئالیسم همچنان مناسب‌ترین سبک نوشتاری برای ترسیم شرایط زندگی و ابعاد روابط انسانی در کشور ما محسوب می‌شود. علت این تفوق، قبل از هرچیز به انعطاف‌پذیری این سبک ادبی و فراوانی موضوعات و مباحث و درون‌مایه‌هایی مربوط می‌شود که از منظر رئالیستی می‌توان به آن‌ها پرداخت.

▫️ نویسندگان بزرگ و مهمی با ابزار رئالیسمِ نقادانه به نقد زیروروی جامعه و نقایص و معضلات آن پرداختند. از جمله #محمدعلی_جمال‌زاده (۱۳۷۶- ۱۲۷۱) در مجموعهٔ «یکی بود، یکی نبود» با به‌کارگیری زبان عوام به تحلیل و ترسیم موضوعات و نابسامانی‌های اجتماعی پرداخت و به گسترش ادبیات رئالیستی نوپا کمک کرد. در مقدمة این اثر، که آن را بیانیة رئالیسم می‌دانند، جمال‌زاده از نقاط قوتِ زبان عامیانه و محاسنِ رُمان در بیان مسائل اجتماعی سخن می‌گوید. #صادق_هدایت (۱۳۳۰-۱۲۸۱) نیز با ژرف‌نگری و تیزبینی انسان‌شناسانهٔ خود از ابزار رئالیسم در انتقاد از کهنه‌ و خرافه‌پرستی مردم به‌خوبی بهره برد، هرچند او بعدها، خلاقانه از رئالیسم فراتر رفت و در #بوف‌کور  و برخی از داستان‌های کوتاه خود مانند «سه قطره خون»، اول بار از #سورئالیسم در بیان طنز تلخ خود از عوام‌گرایی جاهلانه توفیق یافت. یکی دیگر از نویسندگان مطرح که از رئالیسم انتقادی به نحوی مؤثر استفاده کرد، #بزرگ_علوی (۱۳۷۵-۱۲۸۲) است. او داستان‌های خود را بیشتر برای انتقاد از ناراستی‌های سیاسی به کار برد. او در مجموع داستان‌های خود از قبیل «ورق پاره‌هاي زندان» ، «پنجاه و سه نفر»، و «نامه‌ها» به مسائل سیاسی‌ـ‌اجتماعی می‌پردازد اما در عین حال، متآثر از آراء #فروید، یک بُعد روانشناختی نیز در آثار او برجسته است.

▫️از دههٔ ۱۳۲۰ به بعد، رئالیسم سبکی کاملاً جاافتاده و با ثبات است و تقریباً هیچ نویسندة مهمی نیست که از آن بهره نگیرد. از ویژگی‌های مشترک نویسندگان مطرح این دوران، گرایشات سیاسی از نوع چپ در قالب #حزب_توده است که به پیدایش نوعی رئالیسم سوسالیستی منجر می‌شود. بسیاری از آن‌ها، مانند بزرگ علوي، #جلال_آل‌احمد،  #م.ا._به‌‌آذین (محمود اعتمادزاده)، #ابراهیم_گلستان و #احسان_طبری رسماً عضو حزب توده بودند و از قلم خود در پیشبرد رسالت سیاسی‌شان استفاده کردند. #صادق_چوبک (۱۳۷۷-۱۲۹۵) در مجموعه داستان‌هایی مانند «خیمه‌شب‌بازی» و «چراغ آخر» و رمان «سنگِ صبور» به نحوی افراطی شخصیت‌های خود را از دون‌ترین اقشار جامعه برمی‌گزیند تا آن‌ها نمایندگان انحطاط و زوال ارزش‌ها جلوه دهد و از این منظر حتی به #ناتورالیسم هم نزدیک می‌شود. و سرانجام در آثار آل‌احمد (۱۳۴۸-۱۳۰۲) علاوه بر مسائل اجتماعی، موضوعات مذهبی و استحاله‌شدن آن‌ها در رویارویی با تجدد و غرب‌گرایی از مهم‌ترین درون‌مایه‌هایی هستند که در قالب رئالیسم ترسیم می‌شوند. 


#عباس_گودرزی
@godarziabbas

مجلۀ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:ادبیات ایران و جهان، مکتب های ادبی، رئالیسم، ادبیات ایران، جمال زاده، صادق هدایت، چوبک، گلشیری، رمان، داستان کوتاه،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 52

[ چهارشنبه 14 شهریور 1397 ] [ 15:54 ] [ ] [ نظرات (0) ]
پی دی اف، pdf رمان پدران و پسران
[ چهارشنبه 14 شهریور 1397 ] [ 15:48 ] [ ] [ نظرات (0) ]
پی دی اف آثار گوته
[ چهارشنبه 07 شهریور 1397 ] [ 0:05 ] [ ] [ نظرات (0) ]
‍به مناسبت زاد روز #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته



یوهان ولفگانگ فون گوته شاعر و نویسنده و متفکر و دانشمند آلمانی است که در سال ۱۷۴۹ در فرانکفورت-آم-ماین به دنیا آمد.

#گوته ساخته سطح بالای محیط علمی و هنری آن عصر و بر خورده ی سرزمین پر صلابت و پر غنای آلمان است، سرزمینی که با حوادث حیرت آور و قصر های افسانه ای و جنگل های الهام بخش، و دهقانان باده نوش ودانشجویان شاعر و مردم عاشق پیشه، تفسیرگوی هنر #واگنر و #بتهون و #شوپن مفسر فلسفه ی #کانت و #هگل می باشد.   

گوته در خانواده‌ی متوسطی متولد شد. پدرش از مردم آلمان و شغل او وکالت بود. یوهان ولفگانگ در کنار پدر و معلم خصوصی‌اش بسیاری از معلومات را، از جمله زبان‌های لاتین، یونانی، فرانسوی، انگلیسی و عبری فرا گرفت.

گوته در ۱۶ سالگی، بنا به میل و علاقه‌ی پدرش، به دانشگاه لایپزیگ رفت تا علم حقوق فراگیرد. ولی علم حقوق برای او کسل‌کننده بود و وی بیشتر به آکادمی نقاشی آ.ف.اوزر می‌رفت؛ گوته عشق به هنر یونانی را از #اوزر آموخت. بر اثر بیماری سختی گوته ناگزیر به ترک لایپزیگ شد و در پاییز ۱۷۶۸ به فرانکفورت بازگشت.

در دوران نقاهت، به کیمیا و علم احکام نجوم و دیگر علوم غریبه پرداخت واثر این اشتغال در #فاوست به‌خوبی دیده می‌شود. پس از بهبود از بیماری، گوته تصمیم گرفت که تحصیلات حقوق خود را در ستراسبورگ دنبال کند. در آوریل ۱۷۷۰ به ستراسبورگ رفت. گوته نیم‌سالی بیش در شهر ستراسبورگ نگذرانده بود که با ی.گ.فون هردر، نویسنده‌ی معروف آلمانی، آشنا شد و این آشنایی اثری عمیق در او گذاشت. گوته، که به ادبیات و هنر فرانسه دلبسته بود، از آن پس مدتی دلباخته‌ی هنر و ادبیات آلمانی شد و به مطالعه در سرودها و اشعار ملی و محلی آلمانی پرداخت.

گوته در اوت ۱۷۷۱ به فرانکفورت بازگشت و در آن‌جا به وکالت دادگستری پرداخت. با این همه، از شعر و ادب غافل نماند. پس از آن مدتی به وتسلار، که دادگاه عالی آلمان در آن‌جا بود، رفت. در وتسلار به دختری به نام شارلوته بوف دل داد، ولی این دختر نامزد داشت و عشق گوته به ثمر نرسید. نتیجه‌ی این ناکامی و شکست در یکی از شاهکارهای معروف گوته به نام #رنج‌های_ورتر_جوان منعکس شد. این کتاب در اروپا شهرت فراوان یافت


در ۱۸۱۹ کتاب معروف خود #دیوان_شرقی را تمام کرد؛ در این کتاب که از شاعر ایرانی، #حافظ، الهام گرفته است افکار و عقاید خود را با طرز تخیل و بیان حافظ به قلم آورده است

پس از مرگ همسر گوته «کریستیان» در سال ۱۸۱۶،  گوته پس از شش سال بر اثر عفونت ریوی در شهر وایمار درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد.

#نعیمه_زنگنه
@zangenehN

مجلهٔ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:گوته، کریستیان، حافظ، دیوان شرقی، رنج‌های ورتر جوان، فرانکفورت، شعر و ادب، فون هردر، فاوست، ستراسبورگ، هنر فرانسه، اوزر، کانت، هگل، واگنر، بتهوون، شوپن،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 77

[ سه شنبه 06 شهریور 1397 ] [ 23:56 ] [ ] [ نظرات (0) ]
اساطیر جهان #اساطیر_هند #ده_تجلی_وی


#رام_چندر (راما):                       
هفتمین تجلی #ویشنو بر زمین هنگامی رخ داد که ششمین تجلی او هنوز بر زمین بود. هدف هفتمین تجلی ویشنو از میان برداشتن خطرناک ترین و نیرومند ترین اهریمن شهریار #راونا بود.

راونا اهریمنی ده سر از گونه #راکشس بود که بر سرزمین #سیلان فرمان می راند و همانند #هی_رانیا_کشه و #هی_رانیا_کشیپو با اغوای #برهما از آسیب پذیری و کشته شدن به دست خدایان و #گندهروه ها یا اهریمنان ایمن بود. راونا بر اثر این آسیب ناپذیری و حمایت شیوا به آزار خدایان و مردمان پرداخت. خدایان برای رهائی از آزار این اهریمن انجمن کردند و بر آن شدند که یکی از خدایان برای مبارزه با راونا به هیأت انسان درآید. ویشنو این مأموریت را پذیرفت و خدایان و انسان ها و حیوانات همه نیروی خود را به او عاریت دادند.

بر زمین شهریاری به نام #دشرته زندگی می کرد که او را جانشینی نبود و اخیراً به تمنای داشتن پسری که جانشین او باشد اسبی نیرومند و زیبا به پیشگاه خدایان قربانی داده بود. چهار پسر یکی بعد دیگری از زنان دشرته تولد یافت و ویشنو نیز در این چهار پسر تجلی کرد. بزرگترین و نخستین پسر این دودمان رام چندر(رام ) از ملکه #کوشالیا ، که در مراسم قربانی کردن اسب به پیشگاه خدایان شرکت جسته بود، زاده شد و از نیمی از تجلی و سرشت ویشنو برخوردار شد.

#اساطیر_جهان
#اساطیر_هند
#ده_تجلی_ویشنو

#کریشنا:                                 
هشتمین تجلی ویشنو به اسم #کریشنا بود.
ویشنو به شکل کریشنا ظاهر شد تا پادشاه «#کمسه» را شکست دهد.
وی شخصیت‌ برجسته و مهم حماسه‌ی «#مهابهاراتا» است.

وی منهدم کننده، نیرنگ‌باز و دور از اخلاق بود. اما هنگامی که به عنوان ویشنو معرفی شد، انگیزه‌های بی‌رحمی در وجود او، به همراه اصطلاحاتی فراطبیعی و الهی توجیه شدند. شاهان انسانی که به دست وی به قتل رسیدند، در واقع، دیوانی در هیأت مبدل بودند و آنان به قدری زمین را تحت فشار قرار دادند، تا آن که زمین به کریشنا التماس کرد که آنان را از میان ببرد، و به همین صورت بود که کریشنا به عنوان شاهی انسانی تجلی یافت.

‍ اساطیر_جهان
#اساطیر_هند
#ده_تجلی_ویشنو

بودا:                                      
نهمین باری که ویشنو به زمین آمد زمانی بود که در شمال هندوستان ، مردمان حیوانات را از بین می بردند و نسل حیوانات در حال انقراض بود . این بار ویشنو به نام « #بودا » به زمین آمد و درس هایی به انسانها ارائه نمود که از آن روز به نام بودیسم شناخته می شود .

بر اساس آئین هندو ، بودا نهمین تجلی ویشنو بوده و برای همین هندوها به بودا احترام خاص می گذارند . هرچند برعکس بودایی ها ( #بودیسم ) به هندوها احترام شایسته نمی گذارند و این اعتقاد هندو که بودا نهمین تجلی ویشنو باشد را قبول ندارند .

#نعیمه_زنگنه
@zangenehN

مجلهٔ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:بودا، بودیسم، هندوها، ویشنو، کریشنا، مهابهاراتا، کمسه، اساطیر هند، اساطیر یونان، اساطیر جهان، دشرته، شهریا، اهریمن، برهما، اغوا، هی رانیا کشه، سیلان، راکشس، گندهروه، راونا،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 262

[ سه شنبه 06 شهریور 1397 ] [ 23:50 ] [ ] [ نظرات (0) ]

.: تعداد کل صفحات 10 :. صفحه شماره صفحه قبل 1 2 ...4 5 6 ...9 10 صفحه بعد

عناصر داستان ، مکتب‌های ادبی جهان ، نقد داستان