مجلۀ فاد (فرهنگِ‌ ادبیاتِ‌ داستانی)

معرفی_عناصر_داستان، رئالیسم در داستان (رئالیسم در ادبیات ایران)

 


🔹پیدایش ادبیات رئالیستی در ایران مقارن با وقوع #انقلاب_مشروطه بود. تا پیش از آن، قرن‌های متمادی ادبیات کلاسیک فارسی تماماً در عرش سیر می‌کرد و مضامین عرفانی، صوفی‌گرایانه، تاریخی و مذهبی و تخیلات شاعرانه عرصه را بر بیان واقعیت ملموس تنگ کرده بودند. ظهور انقلاب مشروطه که با امضای فرمان مشروطه توسط #مظفرالدین_شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ آغاز شد، گواه آشکارِ تمایل جامعه به تغییر بود. تحولات زیاد در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زمینه‌ساز پیدایش انواع ادبی جدید شدند. از جمله افزایش ارتباط کشور با غرب، اعزام دانشجویان به کشورهای اروپایی برای تحصیل، ورود صنعت چاپ و نشر به ایران، رونق روزنامه‌ها و مجلات و ترجمة آثار خارجی همگی از تحولات مهمی بودند که بسترساز رئالیسم در ادبیات عصر مشروطه شدند. این دوران، از هر حیث، عصر بیداری بود و اطلاع از پیشرفت‌های صنعتی و علمی در کشورهای دیگر همچنین به وقوف تدریجی مردم به نقش خود در جهت‌دادن به زندگی‌شان انجامید.

🔹 رشد سوادآموزی و سواد عمومی در بین مردم و پررنگ شدن نقش روابط و مناسبات اجتماعی که با به وجود آمدن زندگی شهری هر روز بیشتر می‌شد نیز باعث شد که مردم بیش‌ازپیش به خرافه‌ای و بی‌اساس بودن برخی از اعتقادات گذشته پی برده و در عوض، به وقایع دم‌دستی در روابط و زندگی اجتماعی خود متمرکز شوند. این شرایط بستر مناسب برای رئالیسم را به وجود آوردند که به‌مانند آنچه در مورد ادبیات رئالیستی به‌طور کلی گفته شد، قصد داشت تا به نشان دادن زندگی آن‌گونه که هست بپردازد و از برج بیان ارزش‌های عرفانی و تخیلی فرود آید. در این بین، تحول زبان ادبی و دور شدن آن از تصنع شاعرانه و گرایش به کاربرد زبان عوامانه نقش بسیار مهمی داشت. این زبان از مرسوم شدن #روزنامه‌نگاری که سعی داشت به جای زبان دیوانی و فاخر کاتبان، زبان روزمره را به کارگیرد نیز متأثر بود. واقع‌گرایی که اساس رئالیسم است به‌خوبی می‌توانست در این شرایط رشد کند. و بسیاری از وقایع‌نگاران در روزنامه‌ها بعداً به واقعیت‌نگاران در قالب داستان‌نویسان اولیه تبدیل شدند.

🔹رئالیسم اولیه در ادبیات منثور فارسی را با آثار کسانی چون #آخوندزاده، #طالبوف، #دهخدا، #مراغه‌ای و #میرزاآقاخان_کرمانی می‌شناسیم که ویژگی مشترک آن‌ها پرداختن به واقعیت در محیط بلافصل خود و استفاده از زبان عامی مردم در نوشتار است. اما همچنان وجه مهمی از آثار این نویسندگان پیش‌گام، مسائل تاریخی و سفرنامه بود. و برخی منتقدان #محمدعلی_جمال‌زاده را در مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» که در سال ۱۳۰۰ منتشر شد، اولین نویسندهٔ رئالیستی در ایران می دانند. البته، علاوه بر رئالیسم داستانی، کار مهم جمال‌زاده به کارگیری آن (به‌صورت پرداختن به واقعیت ملموس در قالب زبان عامیانه در انسان‌های معمولی) در قالب جدید #داستان_کوتاه بود. یک سال پس از «یکی بود یکی نبود»، #سید_مرتضی_مشفق_کاظمی رمان «تهران مخُوف» (۱۳۰۱)  را منتشر کرد که آن را اولین #رمان_اجتماعی ایران می‌دانند و همین جنبهُ اجتماعی بودن، از بنیان‌های رئالیسم است. مشفق پیش از این، سال‌ها در مطبوعات می‌نوشت، از تجددخواهان فعال بود و از مؤسسان مجلهُ نوگرای «نامهٔ فرنگستان» بود. او در این رمان بلند، به ترسیم اوضاع بد تهران در سال ۱۳۰۰ پرداخت.

🔹 استقبال گسترده‌ای که از این رمان شد، نشان می‌دهد که این اثر به‌شدت با روح زمانه هم‌سو بود و دغدغه‌های آن را منعکس می‌کرد. و بعداً حتی، نویسندگان دیگری همچون #عباس_خلیلی، #یحیی_دولت‌آبادی، #ربیع_انصاری و دیگران به تقلید از او، آثاری با مضامین مشابه نوشتند که از رونق‌گرفتن و جاافتادن رئالیسم در داستان‌نویسی خبر می‌دهد. گرایش به ترسیم کردن فساد، فقر و نابسامانی‌های اجتماعی از رسالت تازهٔ ادبیات در پرداختن به مسائل دم‌دستی حکایت دارد و هم‌زمان نشان از بروز سرخوردگی‌های ناشی از ناکامی انقلاب مشروطه نیز دارد. اما افراط در پرداختن به این مسائل و مضامین سیاه این پنداشت نادرست را به وجود آورد که گویا کار رئالیسم صرفاً، همین نشان دادن جنبه‌های منفی زندگی است.    
#عباس_گودرزی
@godarziabbas

مجلۀ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:رئالیسم، ادبیات معاصر ایران، مشروطه، عباس خلیلی، یحیی دولت آبادی، ربیع انصاری، داستان نویسی، فساد و فقر، رمان اجتماعی، یکی بود یکی نبود، مرتضی مشفق کاشمی، تهران مخوف، آخوند زاده، طالبوف، دهخدا، مراغه‌ای، میرزاآقاخان کرمانی، جمال زاده، روزنامه نگاری، مظفر الدین شاه قاجار،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 272

[ سه شنبه 06 شهریور 1397 ] [ 23:43 ] [ ] [ نظرات (0) ]
عناصر داستان ، مکتب‌های ادبی جهان ، نقد داستان