مجلۀ فاد (فرهنگِ‌ ادبیاتِ‌ داستانی)

هفته شمار داستانی نوزدهم (19) تا بیست و پنجم (25) آبان 1397

#هفته‌شمار_داستانی

🌹اول هفته‌تون رو با ورزش شروع کنید🌹

۱۹ تا ۲۵ آبان ۱۳۹۷ خورشیدی 🌞
۱۰ تا ۱۶ نوامبر ۲۰۱۸ میلادی ✝️
۲ تا ۸ ربیع‌الاول  ۱۴۴۰ قمری 🌜

✳️ شنبه:
➖ ۲ ربیع الاول:
⏳ زادروز #یوسف_القرضاوی
عالم و متفکر مصری (۱۳۴۵)


✳️ ‌یک‌شنبه:
➖ ۱۱ نوامبر:
⏳ زادروز #کارلوس_فوئنتس
نویسندۀ مکزیکی (۱۹۲۸)
➖ ۳ ربیع‌الاول:
⏳ زادروز #هاشم_اسدالله
نویسندۀ کویتی (۱۴۰۶)

✳️ دو‌شنبه:
‌➖ ۲۱ آبان:
⏳ زادروز #علی_اسفندیاری، معروف به #نیما_یوشیج
شاعر، منتقد و نظریه پرداز ایرانی (۱۲۷۴)

➖ ۱۲ نوامبر:
⏳ زادروز #کریستینا_پری_روسی
نویسندۀ اروگوئه‌ای (۱۹۴۱)
و
⏳ زادروز #رولان_بارت
فیلسوفِ اهل فرانسه (۱۹۱۵)
➖ ۴ ربیع‌الاول:
⌛️ درگذشت #ٱلفت_الادلبی
نویسندۀ سوری (۱۴۲۸)
و
⏳ زادروز #مریم_نور
نویسندۀ لبنانی (۱۳۵۵)

✳️ سه شنبه:
➖ ۲۲ آبان:
⌛️ درگذشت #ملک_مهرداد_بهار
نویسنده و پژوهش‌گر ایرانی (۱۳۷۳)
➖ ۵ ربیع‌الاول:
⌛️ درگذشت #محمد_الماغوط
شاعر، نویسنده و ادیب سوری (۱۴۲۷)

✳️ چهار‌شنبه:
➖ ۲۳ آبان:
⌛️ درگذشت #سعید_نفیسی
نویسنده، مترجم و دانش‌پژوه ایرانی (۱۳۴۵)

✳️ پنج‌شنبه:
➖ ۲۴ آبان:
🌐 #روز_کتاب_و_کتاب‌خوانی_در_ایران
و
⏳ زادروز #بیژن_نجدی
شاعر و نویسندۀ ایرانی (۱۳۲۰)
و
⏳ زادروز #سیما_کوبان
منتقد، ناشر، محقق و نویسندۀ ایرانی (۱۳۱۸)

➖ ۱۵ نوامبر:
🌐 #روز_جهانی_نویسندگان_در_بند
➖ ۷ ربیع‌الاول:
⏳ زادروز #محمد_الجواد_الجزایری
نویسنده و فیلسوف عراقی (۱۲۹۸)

✳️ جمعه:
➖ ۲۵ آبان:
⌛️ درگذشت #محمدتقی_جعفری
عالِم و منتقد اجتماعی ایرانی (۱۳۷۷)

🌹 هفتۀ پر از سلامتی رو براتون آرزو می‌کنم 🌹

#سعید_آقازاده
@s_mordad
مجلهٔ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@dastanikhu




برچسب ها:یوسف_القرضاوی، هفته‌شمار_داستانی، متفکر، کارلوس_فوئنتس، مکزیکی، هاشم_اسدالله، علی_اسفندیاری، نیما_یوشیج، منتقد و نظریه پرداز ایرانی، کریستینا_پری_روسی، رولان_بارت، فیلسوفِ اهل فرانسه، مریم_نور، ملک_مهرداد_بهار، پژوهش‌گر، محمد_الماغوط، سعید_نفیسی، مترجم و دانش‌پژوه، روز_کتاب_و_کتاب‌خوانی_در_ایران، زاد روز بیژن_نجدی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 73

[ شنبه 19 آبان 1397 ] [ 3:02 ] [ ] [ نظرات (0) ]
پراگماتیسم (عمل گرایی)


#پراگماتیسم

#عمل‌گرایی یا #پراگماتیسم (به انگلیسی: Pragmatism)، به معنی فلسفه اصالت عمل است؛ ولی در سیاست بیشترواقع‌گرایی و مصلحت‌گرایی معنی می‌دهد.

پراگماتیسم روشی در فلسفه است که با اعتراف به غیرممکن بودن اثبات بعضی مسائل، آن‌ها را با توجّه به کاربردشان در زندگی انسان می‌پذیرد. طرفداران این شیوه، خود را عمل‌گرا و متسامح می‌دانند. مخالفان، این گروه رامیانه‌رو (یا محافظه‌کار) می‌خوانند. از دیدگاه پراگماتیسم، کلیه تصورات، مفاهیم، قضاوت‌ها و نظرات ما قواعدی برای «رفتار» (پراگمای) ما هستند، اما «حقیقت» آن‌ها تنها در سودمندی عملی آن‌ها برای زندگی ما نهفته است. از دیدگاه پراگماتیسم، معیار حقیقت، عبارت است از سودمندی، فایده، نتیجه و نه انطباق با واقعیت عینی. در واقع حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات می‌شود.

دولتمردان و سیاستمداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق می‌شود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم می‌شمارند و به عبارت دیگر برای پیشرفت مقاصد خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان می‌دهند

#تاریخچه

پراگماتیسم  #فلسفه‌ای است که اول بار در آمریکا پدید آمد و در تفکر و حیات عقلی این سرزمین تأثیر زیادی بر جای گذاشت. این فلسفه در اواخر قرن نوزدهم با متفکرانی نظیر #چارلز_سندرس_پرس، #ویلیام_جیمز و سپس #جان_دیویی به ظهور رسید. در واقع، هرچند این #ویلیام_جیمزبود که اولین بار از این اصطلاح در متون فلسفی استفاده کرد، اما خود ویلیام جیمز اعتبار وضع این اصطلاح را به چارلز سندرس پرس می‌دهد. مشهور است که چارلز سندرس پرس در بحث‌هایش در باشگاه متافیزیکی این اصطلاح را به کار می‌برد. باشگاه متافیزیکی انجمنی فلسفی بود که الیور وندل هولمز، #ویلیام_جیمز و #چارلز_سندرس_پرس در سال ۱۸۷۲ میلادی در کمبریچ ماساچوست ایجاد کردند.چارلز سندرس پرس در بحث‌های رخ داده در این باشگاه این اصطلاح را به کار می‌برد اما این ویلیام جیمز بود که آن را وارد متون فلسفی کرد. ویلیام جیمز در کتاب پراگماتیسم این طور می‌نویسد:

«این اصطلاح [”پراگماتیسم“] از واژهٔ یونانی [πραγμα] به معنای کنش مشتق شده‌است؛ که واژه‌های «عمل» و «عملی» در زبان ما نیز از آن می‌آیند.


#فلسفه_پراگماتیسم

مثلاً #دین از نظر فلسفه مدرن جای بحث ندارد چون #علمی نیست ولی پراگماتیسم آن را با توجه به کاربردش که فوایدی هم برای بشر دارد (اخلاقی، اجتماعی و غیره)، می‌پذیرد.

در نظر مکتب پراگماتیسم، افکار و عقاید همچون ابزارهایی هستند برای حل مسائل و مشکلات بشر؛ تا زمانی که اثر مفیدی دارند، صحیح و حقیقی اند و پس از آن غلط و خطا می‌شوند. به این ترتیب عقیده‌ای ممکن است مدتی به کار آید و مؤثر شود و از این رو فعلاً حقیقی است؛ لیکن بعداً ممکن است نتایج رضایت بخش نداشته باشد و آن موقع، به نظریه‌ای باطل و خطا تبدیل می‌گردد.

بنابراین، حقیقت چیزی ساکن و تغییرناپذیر نیست؛ بلکه با گذشت زمان، توسعه و تحول می‌یابد. آنچه در حال حاضر صادق است، ممکن است در آینده صادق نباشد؛ زیرا در آینده، افکار و نظریات دیگری بر حسب شرایط و اوضاع جدید، حقیقی شده و متداول می‌گردند. تمام امور تابع نتایج است و بنابر این، حق امری است نسبی؛ یعنی وابسته به زمان، مکان و مرحله معینی از علم و تاریخ است.

ما هیچ زمان به حقیقت مطلق نخواهیم رسید. زیرا علم ما، مسائل ما و مشکلات ما همیشه در حال تغییر است و در هر مرحله، حقیقت، آن چیزی خواهد بود که ما را قادر می‌سازد تا به نحو رضایت بخش، مسائل و مشکلات جاری آن زمان را بررسی و حل کنیم.

 

مجلۀ فرهنگِ ادبیاتِ داستانی




برچسب ها:پراگماتیسم، عمل گرایی، Pragmatism، فلسفه، مصلحت گرایی، اصالت عمل، چارلز_سندرس_پرس، ویلیام_جیمز، جان_دیویی، متافیزیک، ماساچوست، کمبریچ، فرهنگِ ادبیاتِ داستانی، فرهنگ ادبیات داستانی، مجلۀ فرهنگ ادبیات داستانی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 71

[ شنبه 19 آبان 1397 ] [ 2:56 ] [ ] [ نظرات (0) ]
پارادوکس (ناسازنما، متناقض نما)

#پارادوکس



#پارادخش_یا_ناسازنما، #پارادوکس یا #متناقض‌نما به هر گزاره یا نتیجه‌ای گفته می‌شود که با گزاره‌هایِ قبلیِ گفته شده در همان نظریه یا دستگاهِ نظری، یا با یکی از باورهایِ قویِ پیش‌زمینه، شهودِ عقلی یا باورِ عمومی در تناقض باشد. اگر پارادوکس به معنایِ تناقض با یکی از گزاره‌هایِ همان نظریه‌ای باشد که پارادوکس در آن پدید آمده این امر یک ضعفِ جدی برایِ آن نظریه محسوب شده و آن را بی‌اعتبار می‌کند. اما پارادوکس‌هایِ بسیاری وجود دارند که نه با دستگاهِ نظری‌ای که از آن پدید آمده‌اند، بلکه با باورِ عمومیِ ما در تناقض‌اند. برایِ این قبیل «پارادوکس»‌ها در واقع این نامِ دقیقی نیست.


مجلۀ فرهنگِ‌ادبیاتِ‌داستانی




برچسب ها:پارادوکس، ناسازنما، متناقض نما، شهود عقلی، باور عمومی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 83

[ شنبه 19 آبان 1397 ] [ 2:52 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#نوبلیست‌های_داستانی نویسنده #هرمان_هسه کتابِ #دمیان #نوبلیستِ_سالِ_1946



متنی از کتاب: «آن‌چه را که ما اجتماع می‌نامیم یک اجتماع گله‌وار بیش نیست. مردم به یک‌دیگر پناه می‌برند زیرا از یک‌دیگر ترس دارند.»
 
هسه به معنایی که می‌خواهد در نویسندگی دست یافته. او سعی می‌کند، روح انسان‌ها را نشان می‌دهد. اما باید خاطرنشان بکنم که دمیان را به عنوان یک داستان مهیج نخوانید. دمیان نیز جزء داستان‌هایی است که به بیان حالات روحی و فلسفه شخص می‌پردازد.

 رمان دمیان به نوعی زندگی خودِ هسه است (که هر بخش که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهم کرد از زاویه دیده اول شخص بیان می‌شود). اگر کمی به زندگی هسه نگاه کنیم. متوجه خواهیم شد که او هم در اوان جوانی مدرسه را ترک کرد. خانوادۀ او در هند مبلغین دینی بودند. به اجبار هسه را به مدرسۀ کلیسایی فرستادند ولی هسه از رفتن به آن مدرسه سر باز زد و فرار کرد و مدتی را بخاطر این رفتار دیوانه خوانده شد.

او روحیۀ سرکشی داشت. از طریق کتاب‌خانۀ پدر بزرگش که هندشناس معروفی بود. به فلسفۀ هند و شرق آگاهی پیدا کرد. این تفکر را در اکثر داستان‌های او می‌بینیم.

هسه با استفاده از زباني نمادين به خلق اثري خارق العاده چون دميان دست زده است. در واقع استفاده از اين زبان نمادين به او کمک كرده‌است تا مفاهيم را آسان‌تر در اختيار خواننده بگذارد و در عين حال او را به تفكر وا دارد . مثلاً عنوان شدن اين موضوع كه اميل سينكلربا خوردن سيب به دنيای بد و وحشت‌ناک فرانتس كرومر وارد می شود آيا نمی‌تواند يادآور خوردن سيب ممنوع توسط آدم و حوا و ورود به دنيای تاريک و نزول از بهشت و هبوط از افلاک به خاک باشد؟

هم‌چنين بهره گيری از داستان‌ها و روايات كهن كه در كتاب مقدس نيز آمده و يا داستان‌های افسانه‌ای، دميان را به اثری قابل تأمل بدل كرده است چرا كه خواننده آگاهي همه جانبه‌ای به داستان‌های كهن پيدا ميیكند مثلاً شبانانی كه «مواظب گله‌هايشان» هستند و خبر تولد مسيح را در می‌يابند يا ماجرای كُشتی گرفتن يعقوب پسر اسحاق با مردي كه به او می‌گويد: «تا مرا بركت ندهي رهايت نمی‌كنم» و يا ماجرای دو دزدی كه به صليب كشيده می‌شوند و در انجيل لوقا باب ۲۴ آمده است به تمامی احاطه هرمان هسه را بر داستان‌ها و تمثيلات كهن و كتاب مقدس آشكار می‌كند.

دميان ماجرای جوانی به نام اميل سينكلر است. كسي كه بعد از خروج از خانه و ورود به عرصه های اجتماعي در می‌يابد با دو دنيای متفاوت روبه رو است. يك طرف دنيايی كه خانواده، پدر و مادر و خواهران او قرار دارند؛ دنيايی روشن، زيبا، آرام و در تقابل با اين دنيا مدرسه، خيابان و شهر قرار دارند كه تاريک، زشت و هراس انگيزند، در همين ايام مورد آزار و اذيت هم‌كلاس خود «فرانتس كرومر» قرار می‌گيرد اما بعد از اندک زماني ماكس دميان شاگرد متفاوت مدرسه او را از دست كرومر می‌رهاند و از اين‌جاست كه رمان شكل اساسی به خود می‌گيرد.

  سينكلر تحت تأثير دميان هر چه بيش‌تر به خويشتن خود آشنا می‌شود و بعد پيستوريوس كشيش مرتد او را با آبراكساز آشنا می‌كند و سرانجام سينكلر هويت واقعي خود را می‌يابد. سينكلر مانند پرنده‌ای است كه (خود در برهه‌ای از اين رمان آن را به صورت تابلويی نقاشي كرده است) از تخم بيرون می‌آيد و وارد دنيای جديدی می‌شود دنيایی كه در آن پليدی و پاكی، خوبی و بدی، سخاوت و شقاوت و … همه و همه در كنار يک‌ديگر قرار دارند. دو دنيای متفاوتی كه در يک دنيا تجلی يافته‌اند.
(ادامه دارد...)

#س.آقازاده
@s_mordad
مجلهٔ #فرهنگِ‌ادبیاتِ‌داستانی
@dastanikhu





ادامه مطلب ...

برچسب ها:هرمان هسه، نوبل ادبیات، نویسندگان نوبیلستی، کتاب های دریافت کنندۀ نوبل، رمان دمیان، دمیان، نیچه، سیذارتای، روان کاوانه، مسعود سلامی، لیلی مسگرزاده، نقد رمان دمیان، حبیب کمالی، باز تاب مفاهیم دینی و عرفانی در کتاب دمیان، رضا نجفی، مجلۀ فرهنگ ادبیات داستانی، سعید آقازاده،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 267

[ شنبه 19 آبان 1397 ] [ 2:47 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#اساطیر_جهان #اساطیر_هند #اسکاندا_گانشا




#شیوا در مرحله ای از زندگی خود، با #ساتی دختر #داکشا ازدواج می کند.از آنجایی که داکشا حضور بیگانه شیوا را بدشگون تصور کرد، او را به مراسم قربای مهم خود دعوت نکرد. شیوا که از این کار به خشم آمده بود، مراسم قربانی را به هم می زند و سر از گردن داکشا جدا میکند. ساتی نیز که از نزاع بین شیوا و پدرش به خشم آمده بود خود را آتش می زند.

  ساتی به هیات #پارواتی باززاده می شود. ساتی  به رغم خواسته های والدینش،ازدواج با شیوا را  در سر می پروراند. سرانجام بعد از  موانع بسیار موفق شد که به آرزویش برسد و با شیوا ازدواج کند.

از پیوند شیوا و پارواتی، شماری از ایزدان زاده شدند، از جمله ایزد جنگ #اسکاندا و گانشا.
معروف تر از همه ایزد گانشا است که سر فیل مانند دارد.

                                                         
در افسانه ها آمده است که پارواتی تصویر پسری را کشید و او را زنده کرد و از او خواست زمانی که به استحمام مشغول است گانشا جلوی در خانه اش نگهبانی دهد. گانشا هرگز پدرش را ندیده بود. زمانی که شیوا به خانه بازگشت گانشا را دید و با هم به مبارزه برخواستند.

شیوا سر انسانی گانشا را با نیزه سه شاخه اش قطع کرد و آن را به دوردست ها پرتاب کرد. شیوا مجبور شد با چسباندن سر فیل به او زنده اش کند

📚منبع
-داتی،ویلیام.اساطیر‌جهان.ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور
-فرهنگنامه موجودات اساطیری ملل. نشر پندار قلم

#نعیمه_زنگنه
@zangenehN

مجلهٔ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:اساطیر_جهان، اساطیر_هند، اسکاندا_گانشا، ویلیام داتی، ابوالقاسم اسماعیل پور، فرهنگ‌نامه موجودات اساطیری ملل، نشر پندار قلم، نعیمه زنگنه، فرهنگ ادبیات داستانی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 101

[ شنبه 19 آبان 1397 ] [ 2:44 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#مدرنیسم (بخش چهارم)

#معرفی_عناصر_داستان

#مدرنیسم

(بخش چهارم)

✍️ در فرستهٔ قبل گفته شد که مدرنیسم، به‌عنوانِ جنبشی بنیادی در بیان هنری، از هر حیث، بر بستر تحولات بزرگ و دوران‌سازی شکل گرفت که جمعاً، تحت عنوان #مدرنیته از آن‌ها یاد می‌شود. اساس این تحولات، گُسستی فراگیر از ارزش‌ها و مبانی فکری و فرهنگی گذشته بود. به عبارتی دیگر، مبانی اعتقادی سنتی دیگر پاسخ‌گوی نیازهای انسان مدرن نبودند. از جمله، #دین و کلیسا دیگر اغناکنندهٔ دغدغه‌های انسان عینیت‌گرا و عقل‌باور نبود.

✍️ برای به تصویر کشیدن احوالات و روابط این انسان، ادبیات لازم دید که در سبک‌وسیاق‌های بیانی خود نوآوری کند، چراکه اصوال و قوالب سنتی ادبی و هنری نیز دیگر مناسبِ انتقال واقعیات جدید نبودند. لذا، ادبیات مدرنیسم در #صورت و #محتوا به سراغ تمهیدات و مفاهیم تازه رفت. از نظر صورت، مدرنیسم به نوعی بی‌صورتی و رهایی روی آورد و به تأسی از علوم تجربی عصر خود، به تجربه‌گرایی افراطی تمایل یافت. نمونه‌ٔ این نوآوری را در استفاده از تمهید #سیلان_ذهن می‌توان دید که #جیمز_جویس از آن برای کاوش در  اعماق ذهن شخصیت‌های خود و نشان دادن پریشانی افکار و احساسات آن‌ها استفاده کرد.

✍️ اما به لحاظ محتوا نیز، ادبیات مدرنیسم به بیان دغدغه‌های نوظهور انسان مدرن روی آورد و از تکرار ارزش‌های ایستای ادبیات کلاسیک خودداری کرد. از جمله، #انزوا و #از_خود_بیگانگی (alienation) انسان مدرن از مضامین عمده‌ای بودند که ادبیات به ترسیم آن‌ها پرداخت. در فقدان ارزش‌های انسانی و فروریختن تکیه‌گاه‌های معنوی که حاصل پیشرفت‌ علوم تجربی و صنعت بود، انسان به درون خود پناه برد تا شاید بدیلی برای آنچه می‌جست و نمی‌یافت، در خیالات و اوهام خود بسازد. از این جهت، مدرنیسم تنهایی و جداافتادگی، یأس و سرخوردگی و توهمات درونی انسان را دست‌مایهٔ کار خود کرد. در واقع، از یک منظر هم، می‌توان گفت که نویسندهٔ مدرنیستی انسان را از درون نشان می‌دهد و گاهی، از درون او به دنیا می‌نگرد و واضح است دنیایی که این موجود درمانده می‌بیند چندان روشن و امیدبخش نیست.

#عباس_گودرزی
@godarziabbas

مجلۀ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:مدرنیسم، مدرنیته، دین، سیلان ذهن، جیمز جویس، انزوا، از خود بیگانگی، عباس گودرزی، نویسندگی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 68

[ شنبه 19 آبان 1397 ] [ 2:38 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#نوبلیست‌های_داستانی #نویسنده_پرل_باک. #رمان‌ِ_خاک_خوب. #نوبلیستِ‌_سالِ_1938.



🏷 دیالوگی از کتاب: «دیگرچه! پس این وضع هرگز عوض نخواهد شد؟» و به او پاسخ داده بودند: «چرا، رفیق روزی عوض خواهد شد. وقتی که ثروتمندها زیادی ثروتمندند، امکاناتی وجود دارد؛ و وقتی که فقیرها زیادی فقیرند، امکاناتی وجود دارد.»
 
نویسندۀ که در آمریکا به دنیا آمد در چین زندگی کرد. از چین نوشت. پرل همراه خانواده‌اش که مُبلغیت دینی بودند به چین سفر کرد. مدتی را در مدرسه‌ای آمریکایی‌ها تحصیل کرد ولی دل‌بستگی عجیبش به چین و #اساطیر آن موجب شد که او دوباره به چین باز گردد و اساطیر چین را که در زندگی مردم نقش بسزای داشت را به قلم بیاورد.

داستان #خاک_خوب، یکی از رمان‌های سه‌گانه‌ی پرل است. این رمان یک رمان واقع‌گرای صرف است. شاید در قسمتی‌های از آن با رمانتیسم رو به رو می‌شویم و اندکی هم در قسمت‌های به ناتورالیسم نگاهی می‌اندازد ولی ویژگی‌های رئالیستی آن می‌چربد.

داستان مردم چین است. مردمی که در بدبختی زندگی می‌کنند. مردمی که اسیر دست حکام ظالم هستند. مردمی که دلبستگی عجیبی به زمین‌های کشاورزیشان دارد. اساطیر چین که طبیعت و عناصر طبیعی در آن اهمیت ویژه‌ای دارد، در این داستان هم دیده می‌شود که حاکی از آن دارد که نویسنده هر چند یک آمریکایی است ولی تحت تأثیر آن اساطیر قرار گرفته است.

نسل اول این کتاب آرزو  دارند که کسی بیاید و برایشان کاری کند و آن را از خدایان طبیعت می‌خواهند و خودشان فقط حرف می‌زنند و کاری برای رهایی از این ظلم و ستم نمی‌کنند.
نسل دوم کتاب که پسران نسل اول هستند. کوچک‌ترین پسرِ آقای #وانگ_لونگ (شخصیت اصلی نسل اول)، به اسم #وانگ_سوم (ببر) است. او دست به شورش می‌زند. آن هم نه برای کمک به مردم بل‌که دلبستگی به جاه و مقام دارد. او مقابل حکومت مرکزی قد عَلم می‌کند چون خودش هم تفکر با آن‌هاست.

نسل سوم پسر وانگ سوم است. او مقابل جاه طلبی‌های پدرش می‌ایستد. یوآن در تضاد با پدرش است. او اندیشه‌های نو در سر می‌پروراند. او نمی‌خواهد که جانشین پدر شود و راه و روش  او را به کار بگیرد. تضاد نسل‌ها در این داستان به قشنگی هر چه تمام نشان داده می‌شود. به نوعی این رمان یک رمان #انقلابی است. برای مردم چین از زبان یک آمریکایی که از بیرون آن‌ها را نگاه می‌کند.

در نسل اول حس #ناسیونالیسم تا حدودی وجود داشت. در نسل دوم #دیکتاتوری به اوج خود می‌رسد. در نسل سوم این اتفاق به سوی #دموکراسی یا بهتر بگوییم #مردم_سالاری پیش می‌رود. این داستان به نوعی رشد و نمود یک ملت را از زوال به رشد را نشان می‌دهد.

یوآن از سوی پدر تحت تعقب است. او برای نجات از چنگال مرگ به غرب فرار می‌کند. او قصد دارد به‌غرب برود و با تمدن نوین آشنا شود. در غرب با دختری چینی آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند و این پایان قهرمانِ داستان است؟ نه!
در صفحه‌هات دیگری می‌خوانیم تخم انقلابی که یوآن در دل دهقانان کاشته بود جوانه زده است، آن‌ها دست به شورش زده‌اند و حکومت مرکزی را از بین برده‌اند و حال به یک رهبر مَردمی نیاز دارند. ولی... .

رمان به سبک کلاسیک نوشته شده است. این رمان از توصیف‌های اول داستان و وسط داستان و... از زبان راوی پُر است! متناسب با ذائقۀ دوران خودش. داستان #تعلیق خاصی ندارد که خواننده را تا آخر داستان جلب خودش کند. بیش‌تر کشمکش‌های بین افراد حکومتی با مردم عادی است که بیش‌تر در ردۀ رمان‌های تاریخی جای می‌گیرد (اگر اشتباه نکنم.) .

روای دانای کل با زبانی یک دست برای خواننده حرف می‌زند و از حالات و درونیات شخصیت‌ها حرف می‌زند، بدون این که مجالی برای فکر کردن به خواننده و حتا به شخصیت بدهد. پیرنگ آن هم ابتدایی است و در بعضی جاها دلیلی بر خیلی از کارهای شخصیت‌ها وجود ندارد که به‌گمانم آن هم بر می‌گردد به این که نسل اول خرافاتی هستند و بر عوامل بیرونی دل بسته‌اند.

در دیالوگ‎ها ما تا حدودی با نوع تفکر شخصیت‌ها آشنا می‌شوم. ولی متأسفانه جلوتر راوی آن شخصیت را برای‌مان شرح داده و ما جلوتر با خصوصیات شخصیتی آن آشنا هستیم. توصیفِ فضا ویژگی خاصی به داستان می‌دهد. به نوعی که با توصیفات نرم نویسنده بادها را روی صورتت حس می‌کنی.

#س_آقازاده
S_mordad@
مجلۀ #فرهنگِ‌ادبیاتِ‌داستانی
Dastanikhu@




برچسب ها:نوبل ادبیات، داستان، رمان، داستان کوتاه، پرل باک، خاک خوب، داستان چینی و ژاپنی، ادبیات شرق، ادبیات آمریکا، مردم سالاری، داستانی دربارۀ حکومت، نقد دیکتاتوری، روشنفکری، ناسیونالیسم، فردگرایی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 55

[ پنجشنبه 03 آبان 1397 ] [ 15:22 ] [ ] [ نظرات (0) ]
اساطیر_جهان #اساطیر_هند #شیوا_آندهاکا


#شیوا دارای سه چشم است و چشم سوم او، در وسط پیشانی اش جای دارد. همسر وی #پارواتی، یک بار به شوخی با دست چشمان شوهرش را گرفت و سپس، جهان در تاریکی فرو شد، زیرا سه چشم او، خورشید و ماه و آتش بودند.

هنگامی که یک قطره از عرق او در چشم سومش ریخت، آن یک قطره تبدیل به کودکی نابینا شد، زیرا آبستنی، در  هنگام تاریکی صورت گرفته بود. وی که #آندهاکا نام داشت توسط دیوی به فرزندی پذیرفته و به راه و روش دیوان بزرگ شده بود.

او میل شدید جنسی به مادر خود پارواتی داشت غافل از این که او مادرش است. شیوا او را بر سر نیزه ی سه شاخه ی خود به چهار میخ کشید و قرن ها وی را در همان حال نگاه داشت و با همان چشمی که او را به وجود آورده بود، می سوزاند . سپس، او را منزه ساخت و یکی از خدمتگزارانش شد.

#نعیمه_زنگنه
@zangenehN

مجلهٔ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:اساطیر، هند،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 10
تعداد بازدید مطلب : 80

[ پنجشنبه 03 آبان 1397 ] [ 15:21 ] [ ] [ نظرات (0) ]
#معرفی_عناصر_داستان #مدرنیسم (بخش دوم



🔹 نشانه‌های جنبش بزرگِ مدرنیسم در ابعاد مختلف تفکر، فرهنگ و هنر دنیای مدرن قابل بررسی است. از آنجاکه اصولاً، هر جریان و جنبش فکری‌_‌فرهنگی مهم بر بستر تحولات اجتماعی گسترده به وجود می‌آید، مدرنیسم در  ادبیات و هنر نیز از این قاعده مبرا نیست و زمینه‌های خاصی پیدایش و پذیرش اصول آن را تسهیل کردند.

🔹 از جمله، این حقیقت وجود دارد که اصول و ارزش‌های نظام‌های فکری و اجتماعی کلاسیک دیگر پاسخ‌گوی نیازها و پرسش‌های جدید انسان مدرن نبودند. تبیین ابعاد و کیفیتِ رابطهٔ انسان با خدا، طبیعت، اجتماع و دیگر انسان‌ها از کارکردهای فلسفه و ادبیات است. هم‌زمان با تحولات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که از پیامدهای مدرنیته بودند، لزوم بازنگری در  رابطهٔ انسان با موارد یاد شده هرروز بیش از پیش آشکار می‌شد.

🔹تحولات در ادبیات نیز هم‌سو با تحولات فرهنگی و اجتماعی هستند؛ بنابراین، مدرنیته که بنیان‌های ارزشی انسان، که پشتوانهٔ معنوی حیات او هستند، را دچار تزلزل کرده بود، الزام می‌داشت که ادبیات هم در نحوهٔ بیان و هم در مفاهیم مورد بیان، متحول و به‌روز شود.

🔹لذا، مدرنیسم در ادبیات و هنر را می‌توان پاسخ این حوزه‌ها به مجموعه تحولاتی دانست که بخشی از آن‌ها را در این مجال ذکر کردیم. پس مدرنیسم در قالب انواع ادبی، رویکردی تازه اتخاذ کرده و رسالتی را که در گذشته شاید اول بار، #رئالیسم برای ادبیات تعریف کرده بود، ادامه داد و به بررسی ابعاد مختلف حیات انسان مدرن پرداخت.


#عباس_گودرزی
@godarziabbas

مجلۀ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:مدرنیسم، رئالیسم، هنر، فرهنگ، معنوی،
امتیاز : :: نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5
تعداد بازدید مطلب : 74

[ پنجشنبه 03 آبان 1397 ] [ 15:18 ] [ ] [ نظرات (0) ]
فراخوان جایزه‌ی ادبی «محمدعلی جمالزاده»

 

 


🌀 فراخوان جایزه‌ی ادبی «محمدعلی جمالزاده»

دبیر ادبی این جایزه که سازمان فرهنگی هنری شهرداری اصفهان برگزارکننده‌ی آن است، علی خدایی است.

جایزه در دو بخش «داستان کوتاه» و «زندگی‌نگاره‌های اصفهان» برگزار می‌شود. بخش داستان کوتاه نیز خود شامل دو بخش «آزاد» و «اصفهان» است. منظور از «زندگی‌نگاره‌های اصفهان» روایت‌های واقعی از تجربه‌ی زندگی در اصفهان یا سفر به اصفهان است که در قالب ادبی «ناداستان» نوشته شده باشند.

جوایز:
برنده‌ی اول هر بخش ۸ میلیون تومان
برنده‌ی دوم هر بخش ۵ میلیون تومان
برنده‌ی سوم هر بخش ۳ میلیون تومان
جایزه‌ی ویژه هیئت داوران ۳ میلیون تومان

مهلت ارسال آثار تا ۲۰ آذرماه ۹۷ است و از طریق وب‌سایت مسابقه انجام می‌شود.👇
http://jamalzadehaward.ir/




برچسب ها:جایزۀ ادبی محمد علی جمال زاده، جمال زاده، جایزۀ ادبی، فرهنگی هنری شهرداری اصفهان، علی خدایی، داستان کوتاه، زندگی نگاره های اصفهان،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 59

[ پنجشنبه 26 مهر 1397 ] [ 22:05 ] [ ] [ نظرات (0) ]

.: تعداد کل صفحات 10 :. صفحه شماره صفحه قبل 1 2 3 4 5 ...9 10 صفحه بعد

عناصر داستان ، مکتب‌های ادبی جهان ، نقد داستان