مجلۀ فاد (فرهنگِ‌ ادبیاتِ‌ داستانی)

#معرفی_عناصر_داستان #ناتورالیسم (بخش دوم)


🔹 ناتورالیسم را می‌توان با کمی مسامحه «طبیعت‌گرایی» نیز گفت زیرا سعی دارد به کُنه طبیعت و مشاهدة رفتار غریزی آن بدون هیچ‌گونه احساسی‌گری و ایده‌‌آلیسم بپردازد. اما از آنجاکه ممکن است در زبان فارسی، «طبیعت‌گرایی» مفهومی غیرفلسفی و به معنای گرایش به استفاده از طبیعت در نظم و قواعد آن یا کاربرد مواد به‌صورت طبیعی، یا حتی  دوست‌داری طبیعت باشد، از «ناتورالیسم» که در معنای اخص خود، به صورت یک مکتب ادبی مطرح است، استفاده می‌شود.

🔹همان‌گونه که گفته شد، ناتورالیسم پیرو روش‌های علمی و تجربی است و رویکرد آن در قبال طبیعتِ انسان مبتنی بر مشاهده و تجربه است و سعی دارد تا این طبیعت و همچنین، روابط انسان‌ها با یکدیگر، با محیط پیرامونی و با طبیعت بیرونی را مانند یک دانشمند علوم تجربی مورد کاوش قرار دهد. پیداست که در چنین روشی جایی برای احساس و عواطف انسانی وجود ندارد و نویسنده با موضوع خود مانند یک نمونة آزمایشگاهی برخورد می‌کند و سعی دارد در تشریح کالبد آن از هرگونه ترحُم و شفقت خوداری کند. از همین روست که آثاری که در قالب ناتورالیستی جای می‌گیرند اغلب به جنبه‌های زشت و تاریک زندگی و روابط انسان‌ها می‌پردازند و آن‌ها را مانند حیواناتی که مقهور جبرِ غرایز و امیال خود هستند، تصویر می‌کنند.

🔹 ناتورالیسم معمولاً با نام نویسندة فرانسوی، #امیل_زولا، پیوند دارد و او را از اولین نویسندگان این سبک و پایه‌گذار آن می‌دانند. زولا در مقالة معروف خود تحت عنوان «رمان تجربی» (۱۸۸۰) به تشریح روش معمول در نگارش ناتورالیستی پرداخت و از جمله، تأکید کرد که رمان نسبتی با #اخلاق و ماوراء ندارد و نویسنده باید با موضوع خود، مانند یک نمونة آزمایشگاهی بی‌طرفانه رفتار نماید و جزئیات کنش و منش او را با دقتی علمی تشریح کند. به پیروی از این سبک‌وسیاق بود که نویسندگان موسوم به ناتورالیست، در آثار خود به مضامینی پرداختند که در ادبیات پیش از ایشان قابل طرح نبوند. در همین مسیر، آن‌ها اغلب به تشریح احوال شخصیت‌هایی می‌پرداختند که غرایز حیوانی مانند حرص و ولع و شهوات جنسی در آن‌ها قوی و آشکار بود و در برابر این قوا کاملاً عاجز و درمانده بودند.و پایان رمان‌های ناتورالیستی نیز اغلب تراژیک است و این‌بار، برخلاف تراژدی‌های کلاسیک که در آن‌ها قهرمان مغلوب نیروهای مافوق ارادة خود از خدایان و طبیعت می‌شد، شخصیت‌ها اغلب از غلبة قوای درونی و اجتماعی یا محیطی زمین‌گیر می‌شوند.

🔹 در ادبیات انگلستان، اکثر آثار #توماس_هاردی از جمله «جودِ گم‌نام» به‌شدت رنگ‌وبویی ناتورالیستی دارند هرچند ممکن است نوع «جبر» حاکم دقیقاً، درونی نباشد. همچنین در ادبیات آمریکا، آثار #جک_لندن، #استفان_کرین، #فرانک_نوریس و #جان_اشتاینبک ناتورالیستی محسوب می‌شوند.


#عباس_گودرزی
@godarziabbas

مجلۀ تلگرامی #فرهنگ‌ادبیات‌داستانی👇

@Dastanikhu




برچسب ها:ناتورالیسم، طبیعت گرایی، فلسفه، ایده‌آلیسم، جبر، غرایز جنسی، امیل زولا، رمان تجربی، اخلاق، ماوراء، نویسنده، نقد اجتماعی، نقد امیال انسانی علیه انسان، توماش هاردی، جودِ گم‌نام، ادبیات آمریکا، جک لندن، استفان کرین، فرانک نوریس، جان اشتاین‌بک،
امتیاز : :: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
تعداد بازدید مطلب : 242

[ پنجشنبه 12 مهر 1397 ] [ 0:50 ] [ ] [ نظرات (0) ]
عناصر داستان ، مکتب‌های ادبی جهان ، نقد داستان