#اندر_احوالات_ویرانآباد_سفلا
#یکشنبههای_سفرنامه
از سری رویدادهای ویرانآبادِ سُفلا (۲)
نویسنده: #رضا_جمالی_ف.
«تشبیه حسی به حسی!»
تشبیه انسان به حیوان اگر توهین به حیوانات نباشد، توهین به آدمیزاد نخواهد بود. حیوانات اساساً از عقاید یکدیگر سؤال نمیپرسند و به عقاید یکدیگر هم نه شاخ میزنند و نه شانه میکشند. در این مملکتِ ویرانآبادِ سُفلا شغلی وجود دارد که در دیگر ممالکِ شرقیه و غربیه یافت نمیگردد. یکی از این مشاغلِ دولتی، «دهانبویی»است. دهانبویی شغلیاست بدینصورت که مأمورانی دارد که در سطح مملکت پخشاند و دهانبهدهانِ مردم را میبویند مبادا که گفته باشند «دوستت میدارم». سپس «”دوستت میدارم“گویندگان» را سوار بر ارّابههایی میکنند و به امنیه میبرند.
تا اینجای ماجرا را خود به چشم دیده و مداقّه نمودهام. اما از ناقلان اخبار و طوطیان شکّرشکن منقول است که درون حبسیهٔ امنیه، که بهخلاف نامش هیچ امنیتی ندارد و نامش چارستون تن مردم را میلرزاند، با آن گویندگان برخوردی میشود بدینسان که چشمانشان نافِ مأموران را ببیند تا دهانِ مبارکشان که گویندهٔ دوستت میدارم بود با زیر ناف مبارک مأموران آشنا گردد و دیگر سخنی اینچنینی از آن برون نیاید. در مملکتی چنین سیاستزده، سخن از عشق نیز ارتکابِ جرمی سیاسی در شمار میآید.
باری اینبنده در مملکت خویش، ایران، شنودهام که در ممالک غربیه نیز دورانی موسوم به «قرون وَسَطی» که با دوران کنونیِ ویرانآباد سفلا تنه میزند، وجود داشته است. دورانی که دول [ناگزیر به اعرابگذاریام: دُوَل (یعنی دولتها)] وسطی بازی میکردند. یعنی یک نفر را از وسط خیابان دستگیر میکردند و میگذاشتندش وسط و هجمهٔ نیزهها و چیزهایشان (وسیلهها) را در جایجای بدنش فرومیکردند و جنازهاش را نیز تحویل نمیدادند. در آن زمان عقاید مردم مورد تفتیش و بازجویی قرار میگرفت و تار موهای درآمدهٔشان مورد استنتاخ. احتمالاً آیندهٔ این مملکت نیز گذشتهٔ تجربهشدهٔ ممالک غربیه خواهد بود و از این احوالات گذار خواهند کرد. و در آینده نیز نوید این داده خواهد شد که همانگونه که ممالک غربیه از کمونیسم گذار کردند، از لیبرالیسم هم گذار خواهند کرد و به طریق جمهوری اسلامی ایرانِ ما درخواهند آمد.
ایدون بادا - که رنگ زندگی و زندگانی ببینند!
مجلهٔ تلگرامیِ
#فرهنگادبیاتداستانی👇
@Dastanikhu
برچسب ها:علی اشارف درویشیان، نیچه، همایون صنعتی زاده، حسین پناهی، گوته، شلی، نجیب محفوظ، صمد بهرنگی، ویلیام سارویان، تشبیه، سیاست، کمونیسم، لیبرالیسم،