#اندر_احوالات_ویرانآباد_سفلا
#یکشنبههای_سفرنامه
از سری رویدادهای ویرانآبادِ سُفلا (۳)
نویسنده: #رضا_جمالی_ف.
«کِی پرِ کاهی بماند در میانِ بادها؟! هَعن؟!»
چون بیش در این مملکتِ تازهشده گردیدم، دانستم «دروغ» زینتالمجالسِ این مملکت است؛ بهگونهای که بیدروغ سنگ به روی سنگ نخواهد ماند. چنین بیان دارم که در این مملکت با پدیدههایی مواجه میگردیم که در چشمِ مردم مینگرند و دروغ میگویند. قضا را ناقدانِ دروغگویان نیز، خود، دروغگویند. بزرگترین دروغ در این مملکت، نامِ مملکت است یعنی «جمهوریِ دینیِ ویرانآباد که از سه واژه تشکیل شده است (نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش).
«حکومتهای جمهوری» حکومتهای دموکرات و سلطنتی و مستبد را در برمیگیرد اما در یک نقطه یعنی انتخابِ سرانِ حکومت توسطِ مردم مشترکند. در ویرانآباد اما شخصِ دویم به پایینِ مملکت را مردم برمیگزینند نه شخصِ یکم را. این مملکت بهصورت موروثی مانندِ انگلستانِ خبیث اداره میشود. انتخاباتِ عمومی نیز در آن برگزار میگردد که بیشتر جنبهٔ تزئینی و نمایشی دارد. مدیران صداوسیما و قوهٔ قضائیه و فرماندهان نظامی که توسطِ اجلالاکرم، آفتابِ عالمتاب، علیاحضرت همایونی، پادشاه (دامة برکاته) انتخاب میگردند. دیگر رؤسا و صاحبمناصب را مردم در رأیدهی برمیگزینند که آن نیز نوعی شوخی با مردم است برای بالابردن سرانهٔ شادی مملکت و درآمدزاییِ همگانی. یعنی مردمِ ویرانآباد هر چند سال یک بار به صحنه میروند تا بتوانند در صفوفِ منظمی گل بگویند و گل بشنفند و آرایشان را به مناسبترین قیمت بفروشند و ثروتمند شوند! چراکه از سویی شخص همایونی که چنین تدبیری را برای چرخشِ چرخِ زندگیِ مردم اندیشیده است، صلاحیتِ رئیسجمهوری را بر تأییدِ «شورای حراست» گذاشته است که نیمی از آن شورا را خود مستقیماً منصوب کرده است و نیمِ دیگر را که حقوقداناناند، مدیر قوهٔ قضائیه [که توسط شخص همایونی منصوب گشته است] برمیگزیند. با اینحال در نهایت نیز حکمِ تنفیذِ آنان را خودِ اجلالاکرم شخصِ همایونی، پادشاهِ مملکتِ ویرانآبادِ سفلا عنایت میکند (دامة برکاته). تأییدِ انتخاباتِ «مجلسِ نخبگان» نیز بدینسان است که باید در ابتدا کاندیداها از زیرِ تیغِ شورای حراست بهسلامت گذر کنند تا همینها صلاحیتِ پادشاه را تأیید کنند! یک نفر بود خود میگفت و خود میخندید و خود، خود را هنرمند میپنداشت!
دینیبودگی آن نیز زمانیکه مورد مداقّه قرار گیرد، مسائلی برمیانگیزد از ایندست که «دین از نظرگاه چه کسی؟» یعنی وقتی میپرسی «کدام دین؟ و دین از نظرگاهِ پدر-فراپونت یا پدر-زوسیما یا کشیشِ جوانِ آبدورسکی؟ کدام مد نظر است؟»، پاسخشان این است که «راه یکیاست و آن هم همانیاست که نزدِ ماست.»!
دستِ دروغِ واژهٔ «ویرانآباد» نیز آنجا رو میگردد که مینگری و مشاهده میکنی ویرانآبادیها چیزی از خود ندارند و زبان و دین و فرهنگ و آیین و مناسکِ خود را از صدقهسریِ کشورِ کناریِ خود دارند - که فِرتی آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند!
این واژهٔ ویرانآباد همچنین متشکل از دو واژهٔ متضاد و پارادخش است که این ویران، آباد بادا! آمین!
مجلهٔ تلگرامیِ
#فرهنگادبیاتداستانی👇
@Dastanikhu
برچسب ها:ویران آباد، یک شنبه ها، ادبیات، نقد جامعه، جامعه شناسی، رمان، داستان کوتاه، دانلود، پی دی اف، موسیقی بی کلام، حکومت، نقد حکومت، طنز،